تلاوت تصویری

دریافت با کیفیت ۱۰۸۰p


ترجمه صوتی نمایشی

"برگرفته از نرم افزار فاخر طنین وحی تولید مرکز تحقیقات رایانه‌ای حوزه علمیه اصفهان"


«دریافت نرم افزار طنین وحی»


تفسیر مختصر آیات صفحه ۴۸۵ قرآن کریم

(آیه ۱۶)- از آنجا که در آیات گذشته این سخن به میان آمد که پیامبر صلّى اللّه علیه و اله مأمور بود ضمن احترام به محتواى کتب آسمانى عدالت را در میان همه مردم اجرا کند و هرگونه خصومت و محاجه با آنها را ترک کند، در اینجا براى تکمیل این سخن و این که حقانیت پیامبر اسلام نیاز به دلیل ندارد، مى‏فرماید: «آنها که در باره خداوند یکتا به محاجّه بر مى‏خیزند بعد از آن که دعوت او از سوى مردم پذیرفته شد دلیل آنها نزد پروردگارشان باطل و بى‏اساس است» (وَ الَّذِینَ یُحَاجُّونَ فِی اللَّهِ مِنْ بَعْدِ ما اسْتُجِیبَ لَهُ حُجَّتُهُمْ داحِضَةٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ).

«و خشم و غضب پروردگار بر آنهاست» (وَ عَلَیْهِمْ غَضَبٌ). چون از روى علم و عمد به مخالفت خود ادامه مى‏دهند.

«و عذاب شدید الهى نیز (در قیامت) از آن آنهاست» (وَ لَهُمْ عَذابٌ شَدِیدٌ).

چرا که لجاجت و عناد ثمره‏اى جز این ندارد.

منظور از جمله «من بعد ما استجیب له» (بعد از آن که دعوت او اجابت شد) پذیرش توده‏هاى مردم پاک‏دل و بى‏غرض مى‏باشد که با الهام از فطرت الهى و مشاهده محتواى وحى و معجزات گوناگون پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و اله سر تسلیم در برابر او فرود آوردند.

(آیه ۱۷)- شتاب نکنید، قیامت مى‏آید! در این آیه به یکى از دلائل توحید و قدرت پروردگار- که در عین حال متضمن اثبات نبوت است- در مقابل احتجاج کنندگان بى‏منطق پرداخته، مى‏گوید: «خداوند همان کسى است که کتاب آسمانى را به حق نازل کرد و همچنین میزان را» (اللَّهُ الَّذِی أَنْزَلَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ وَ الْمِیزانَ).

«حق» کلمه جامعى است که معارف و عقائد حقّه، و همچنین اخبار صحیح و برنامه‏هاى هماهنگ با نیازهاى فطرى و اجتماعى را و آنچه از این قبیل است شامل مى‏شود.

همچنین «میزان» در معنى کنائى به هرگونه معیار سنجش، و قانون صحیح الهى، و حتى شخص پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و اله و امامان راستین علیهم السّلام که وجودشان معیار تشخیص حق از باطل است اطلاق مى‏گردد و میزان روز قیامت نیز نمونه‏اى است از این معنى.

به این ترتیب خداوند کتابى بر پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و اله نازل کرده است که هم حق است، و هم میزان ارزیابى ارزشها.

و از آنجا که نتیجه همه این مسائل، مخصوصا بروز و ظهور کامل حق و عدالت و میزان در قیامت است در پایان آیه مى‏گوید: «تو چه مى‏دانى شاید ساعت (قیام رستاخیز) نزدیک باشد»؟! (وَ ما یُدْرِیکَ لَعَلَّ السَّاعَةَ قَرِیبٌ).

همان قیامتى که وقتى بر پا شود همگان در دادگاه عدلش حضور مى‏یابند، و در برابر میزان سنجشى که حتى به اندازه سنگینى یک دانه خردل و کوچکتر از آن را دقیقا مى‏سنجند قرار مى‏گیرد.

(آیه ۱۸)- سپس به موضع گیرى کفار و مؤمنان در برابر آن پرداخته، مى‏گوید: «آنها که به قیامت ایمان ندارند در باره آن شتاب مى‏کنند» و مى‏گویند: این قیامت کى خواهد آمد؟! (یَسْتَعْجِلُ بِهَا الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِها).

آنها هرگز به خاطر عشق به قیامت و رسیدن به لقاى محبوب، این سخن را نمى‏گویند، بلکه از روى استهزاء و مسخره و انکار چنین تقاضایى دارند.

«ولى آنها که ایمان آورده‏اند پیوسته با خوف و هراس مراقب آن هستند، و مى‏دانند آن حق است و خواهد آمد» (وَ الَّذِینَ آمَنُوا مُشْفِقُونَ مِنْها وَ یَعْلَمُونَ أَنَّهَا الْحَقُّ).

و از اینجا روشن مى‏شود که ایمان به قیامت و دادگاه بزرگ عدل الهى مخصوصا با توجه به این معنى که هر لحظه احتمال وقوع آن مى‏رود چه تأثیر تربیتى عمیقى در مؤمنان دارد.

و در پایان آیه به عنوان یک اعلام عمومى، مى‏فرماید: «آگاه باشید کسانى که در قیامت تردید مى‏کنند (و با لجاج و عناد در مورد آن به محاجّه مى‏پردازند) در گمراهى عمیقى هستند» (أَلا إِنَّ الَّذِینَ یُمارُونَ فِی السَّاعَةِ لَفِی ضَلالٍ بَعِیدٍ).

چرا که نظام این جهان خود دلیلى است بر این که مقدمه‏اى است براى جهان دیگر، که بدون آن، آفرینش این جهان، لغو و بى‏معنى است، نه با حکمت خداوند سازگار است و نه با عدالت او.

(آیه ۱۹)- از آنجا که در آیات قبل بحثى از عذاب شدید خداوند به میان آمد، و نیز تقاضایى از ناحیه منکران معاد مطرح شده بود که چرا قیامت زودتر بر پا نمى‏شود؟ این آیه براى آمیختن آن «قهر» با «لطف» و براى پاسخگویى به شتاب کردن بى‏معنى منکران معاد مى‏فرماید: «خداوند نسبت به بندگانش لطف (و آگاهى) دارد» (اللَّهُ لَطِیفٌ بِعِبادِهِ).

اگر در مجازات جاهلان مغرور تعجیل نمى‏کند آن هم از لطف اوست.

سپس یکى از مظاهر بزرگ لطف عمیمش را- که روزى گسترده اوست- مطرح کرده، مى‏گوید: «هرکس را بخواهد روزى مى‏دهد» (یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ).

منظور این نیست که گروهى از روزى او محرومند، بلکه منظور توسعه روزى است در باره هر کس بخواهد.

در آیه ۲۷ از همین سوره نیز مى‏خوانیم: گستردگى و محدودیت روزى او روى حساب معینى است، چرا که «اگر خداوند روزى را براى همه گسترده سازد در زمین طغیان خواهند کرد».

روشن است که «روزى» در اینجا هم ارزاق معنوى را شامل مى‏شود و هم مادى را، هم جسمانى و هم روحانى.

و در پایان آیه مى‏افزاید: «او قوى و شکست ناپذیر است» (وَ هُوَ الْقَوِیُّ الْعَزِیزُ).

اگر وعده روزى و لطف به بندگان مى‏دهد قادر بر انجام این امر مى‏باشد و به همین دلیل هرگز در وعده‏هاى او تخلف نیست.

(آیه ۲۰)- مزرعه دنیا و آخرت! در این آیه با یک تشبیه زیبا، مردم جهان را در برابر روزیهاى پروردگار و چگونگى استفاده از آن، به کشاورزانى تشبیه مى‏کند که گروهى براى آخرت کشت مى‏کنند، و گروهى براى دنیا، و نتیجه هر یک از این دو زراعت را مشخص مى‏کند.

مى‏فرماید: «کسى که زراعت آخرت را طالب باشد به او برکت مى‏دهیم و بر محصولش مى‏افزاییم» (مَنْ کانَ یُرِیدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فِی حَرْثِهِ).

«و آنها که فقط براى دنیا کشت کنند (و تلاش و کوششان براى بهره‏گیرى از این متاع زود گذر و فانى باشد) تنها کمى از آنچه را مى‏طلبند به آنها مى‏دهیم اما در آخرت هیچ نصیب و بهره‏اى نخواهند داشت» (وَ مَنْ کانَ یُرِیدُ حَرْثَ الدُّنْیا نُؤْتِهِ مِنْها وَ ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ نَصِیبٍ).

به این ترتیب نه دنیا پرستان به آنچه مى‏خواهند مى‏رسند و نه طالبان آخرت از دنیا محروم مى‏شوند، اما با این تفاوت که گروه اول با دست خالى به سراى آخرت مى‏روند و گروه دوم با دستهاى پر! تشبیه جالب و کنایه زیبایى است: انسانها همگى زارعند و این جهان مزرعه ماست اعمال ما بذرهاى آن و امکانات الهى بارانى است که بر آن مى‏بارد اما این بذرها بسیار متفاوت است. بعضى محصولش نامحدود، جاودانى و درختانش همیشه خرّم و سرسبز و پر میوه، اما بعضى دیگر محصولاتش بسیار کم، عمرش کوتاه و زود گذر و میوه‏هایى تلخ و ناگوار دارد.

(آیه ۲۱)- از آنجا که در آیه ۱۳ همین سوره سخن از تشریع دین از ناحیه پروردگار به وسیله پیامبران اولوا العزم بود در ادامه آن در این آیه براى نفى تشریع دیگران، و این که هیچ قانونى در برابر قانون الهى رسمیت ندارد، و اصولا حق قانونگذارى مخصوص خداست مى‏فرماید: «آیا آنها معبودانى دارند که دین و آیینى بى‏اذن خداوند براى آنان تشریع کرده‏اند» (أَمْ لَهُمْ شُرَکاءُ شَرَعُوا لَهُمْ مِنَ الدِّینِ ما لَمْ یَأْذَنْ بِهِ اللَّهُ).

به دنبال آن با لحنى تهدید آمیز به تشریع کنندگان باطل هشدار داده مى‏گوید:

«هر گاه فرمان حتمى خداوند دائر به مهلت دادن به این گونه اشخاص نبود در میان آنها داورى مى‏شد» دستور عذابشان صادر مى‏گشت و مجالى به آنها نمى‏داد (وَ لَوْ لا کَلِمَةُ الْفَصْلِ لَقُضِیَ بَیْنَهُمْ).

در عین حال آنها نباید این حقیقت را فراموش کنند که «براى ظالمان عذاب دردناکى است» (وَ إِنَّ الظَّالِمِینَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ).

(آیه ۲۲)- سپس به توضیح کوتاهى در باره «عذاب ظالمین» و توضیح بیشترى در باره «پاداش مؤمنان» در مقابل آنها، پرداخته، مى‏گوید: در آن روز «ستمگران را مى‏بینى که از اعمالى که انجام داده‏اند سخت بیمناکند، اما (چه فایده که) مجازات اعمالشان آنها را فرو مى‏گیرد» (تَرَى الظَّالِمِینَ مُشْفِقِینَ مِمَّا کَسَبُوا وَ هُوَ واقِعٌ بِهِمْ).

«و اما کسانى که ایمان آورده‏اند و عمل صالح انجام داده‏اند در بهترین و سرسبزترین باغهاى بهشت جاى دارند» (وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فِی رَوْضاتِ الْجَنَّاتِ).

اما فضل الهى در باره مؤمنان صالح العمل به همین جا ختم نمى‏شود، آنها چنان مشغول الطاف او هستند که «هر چه بخواهند نزد پروردگارشان براى آنها فراهم است» (لَهُمْ ما یَشاؤُنَ عِنْدَ رَبِّهِمْ).

و به این ترتیب هیچ موازنه‏اى بین «عمل» و «پاداش آنها» وجود ندارد، بلکه پاداششان از هر نظر نامحدود است.

و از آن جالبتر تعبیر «عند ربّهم» (نزد پروردگارشان) مى‏باشد که بیانگر لطف بى‏حساب خداوند در باره آنهاست، چه موهبتى از این بالاتر که به مقام قرب خدا راه یابند؟

بى‏جهت نیست که در پایان آیه مى‏گوید: «این است فضل بزرگ» (ذلِکَ هُوَ الْفَضْلُ الْکَبِیرُ).

منبع: برگزیده تفسیر نمونه