تلاوت تصویری

دریافت با کیفیت ۱۰۸۰p


ترجمه صوتی نمایشی

"برگرفته از نرم افزار فاخر طنین وحی تولید مرکز تحقیقات رایانه‌ای حوزه علمیه اصفهان"


«دریافت نرم افزار طنین وحی»


تفسیر مختصر آیات صفحه ۵۰۴ قرآن کریم

(آیه ۱۵)- اى انسان! به مادر و پدر نیکى کن این آیه و آیات آینده در حقیقت توضیحى است در باره دو گروه «ظالم» و «محسن» که در آیات قبل به سرنوشت آنها اجمالا اشاره شده است.
نخست به وضع «نیکو کاران» پرداخته، و از مسأله نیکى به پدر و مادر و شکر زحمات آنها که مقدمه‏اى است براى شکر پروردگار شروع کرده، مى‏فرماید: «ما انسان را توصیه کردیم که در باره پدر و مادرش نیکى کند» (وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ إِحْساناً).
سپس به دلیل لزوم حق شناسى در برابر مادر پرداخته، مى‏گوید: «مادر، او را با اکراه و ناراحتى حمل مى‏کند، و با ناراحتى بر زمین مى‏گذارد، و دوران حمل و از شیر باز گرفتنش سى ماه است» (حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ کُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً).
«مادر» در طول این سى ماه بزرگترین ایثار و فداکارى را در مورد فرزندش انجام مى‏دهد و اینکه قرآن در اینجا تنها از ناراحتیهاى مادر سخن به میان آورده و سخنى از پدر در میان نیست نه به خاطر عدم اهمیت آن است، چرا که پدر نیز در بسیارى از این مشکلات شریک مادر است، ولى چون مادر سهم بیشترى دارد بیشتر روى او تکیه شده است.
ضمنا از این تعبیر قرآنى مى‏توان استفاده کرد که هر قدر از مقدار حمل کاسته شود باید بر مقدار دوران شیر خوارى افزود، به گونه‏اى که مجموعا سى ماه تمام را شامل گردد.
سپس مى‏افزاید: حیات انسان همچنان ادامه مى‏یابد «تا زمانى که به کمال قدرت نیروى جسمانى رسد، و به مرز چهل سالگى وارد شود» (حَتَّى إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَةً).
در حدیثى آمده است: «شیطان دستش را به صورت کسانى که به چهل سالگى برسند و از گناه توبه نکنند مى‏کشد و مى‏گوید پدرم فداى چهره‏اى باد که هرگز رستگار نمى‏شود»! و در جبین این انسان نور رستگارى نیست!.
قرآن در دنباله این سخن مى‏افزاید: این انسان لایق و با ایمان هنگامى که به چهل سالگى رسید سه چیز را از خدا تقاضا مى‏کند: نخست «مى‏گوید: پروردگارا! به من الهام ده و توفیق بخش تا شکر نعمتى را که به من و پدر و مادرم ارزانى داشتى به جا آورم» (قالَ رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَ عَلى‏ والِدَیَّ).
در دومین تقاضا عرضه مى‏دارد: خداوندا! به من توفیق ده «تا عمل صالح به جا آورم، عملى که تو از آن خشنود باشى» (وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ).
و بالاخره در سومین تقاضایش عرض مى‏کند: خداوندا! «صلاح و درستکارى را در فرزندان و دودمان من تداوم بخش» (وَ أَصْلِحْ لِی فِی ذُرِّیَّتِی).
و در پایان آیه دو مطلب را اعلام مى‏دارد که هر کدام بیانگر یک برنامه عملى مؤثر است، مى‏گوید: پروردگارا! «من (در این سن و سال) به سوى تو باز مى‏گردم و توبه مى‏کنم» (إِنِّی تُبْتُ إِلَیْکَ).
به مرحله‏اى رسیده‏ام که باید خطوط زندگى من تعیین گردد، و تا به آخر عمر همچنان ادامه یابد.
دیگر این که مى‏گوید: «و من از مسلمین هستم» (وَ إِنِّی مِنَ الْمُسْلِمِینَ).

(آیه ۱۶)- این آیه بیان گویائى است از اجر و پاداش این گروه از مؤمنان شکر گزار صالح العمل و توبه کار که به سه پاداش مهم در آن اشاره شده است.
نخست مى‏فرماید: «آنها کسانى هستند که ما بهترین اعمالشان را قبول مى‏کنیم» (أُولئِکَ الَّذِینَ نَتَقَبَّلُ عَنْهُمْ أَحْسَنَ ما عَمِلُوا).
یعنى خداوند بهترین اعمال آنها را معیار پذیرش قرار مى‏دهد و حتّى اعمال درجه دو، و کم اهمیت آنها را به فضل و رحمتش، به حساب اعمال درجه یک مى‏گذارد.
موهبت دوم پاکسازى آنهاست، مى‏گوید: «و ما از گناهانشان مى‏گذاریم» (وَ نَتَجاوَزُ عَنْ سَیِّئاتِهِمْ).
«در حالى که در میان بهشتیان جاى دارند» (فِی أَصْحابِ الْجَنَّةِ).
و این سومین موهبت الهى نسبت به آنهاست که آنان را با این که لغزشهایى داشته‏اند شستشو داده، در کنار نیکان و پاکانى جاى مى‏دهد که از مقربان درگاه اویند.
و در پایان آیه براى تأکید بر این نعمتها که گفته شد، مى‏افزاید: «این وعده صدقى است که پیوسته به آنها داده شده است» (وَعْدَ الصِّدْقِ الَّذِی کانُوا یُوعَدُونَ).

(آیه ۱۷)- پایمال کنندگان حقوق پدر و مادر: در آیات قبل سخن از مؤمنانى در میان بود که در پرتو ایمان و عمل صالح و شکر نعمتهاى حق، و توجه به حقوق پدر و مادر و فرزندان، به مقام قرب الهى راه مى‏یابند، و مشمول الطاف خاص او مى‏شوند. در اینجا سخن از کسانى است که در نقطه مقابل آنها قرار دارند، افرادى بى‏ایمان و حق نشناس و عاق پدر و مادر.
مى‏فرماید: «و آن کسى که به پدر و مادرش مى‏گوید: اف بر شما! آیا به من وعده مى‏دهید که من (روز قیامت) مبعوث مى‏شوم؟ در حالى که قبل از من اقوام زیادى بودند» و مردند و هرگز مبعوث نشدند! (وَ الَّذِی قالَ لِوالِدَیْهِ أُفٍّ لَکُما أَ تَعِدانِنِی أَنْ أُخْرَجَ وَ قَدْ خَلَتِ الْقُرُونُ مِنْ قَبْلِی).
اما پدر و مادر مؤمن در مقابل این فرزند خیره‏سر تسلیم نمى‏شدند «آنها فریاد مى‏کشند و خدا را به یارى مى‏طلبند که واى بر تو (اى فرزند!) ایمان بیاور که وعده خدا حق است» (وَ هُما یَسْتَغِیثانِ اللَّهَ وَیْلَکَ آمِنْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ).
اما او همچنان به لجاجت و خیره سرى خود ادامه مى‏دهد، و با تکبر و بى‏اعتنائى «مى‏گوید: اینها چیزى جز افسانه‏هاى پیشینیان نیست»! (فَیَقُولُ ما هذا إِلَّا أَساطِیرُ الْأَوَّلِینَ).
این که مى‏گویید معاد و حساب و کتابى در کار است از خرافات و داستانهاى دروغین اقوام گذشته است، و من هرگز در برابر آن تسلیم نخواهم شد.
آرى! پدر و مادر دلسوز او هر چه تلاش و کوشش مى‏کنند تا این فرزند دلبند گرفتار عذاب دردناک الهى نشود او همچنان در کفر خود پا فشارى مى‏کند و سر انجام ناچار او را رها مى‏کنند.

(آیه ۱۸)- همان گونه که در آیات گذشته پاداش مؤمنان صالح العمل بیان شده، در اینجا سر انجام کار کافران جسور و خیره‏سر را نیز بیان کرده، مى‏فرماید:
«آنها کسانى هستند که فرمان عذاب الهى در باره آنان مسجل شده، و همراه اقوام کافر از جن و انس که قبل از آنها بودند گرفتار مجازات دردناک مى‏شوند و اهل دوزخند» (أُولئِکَ الَّذِینَ حَقَّ عَلَیْهِمُ الْقَوْلُ فِی أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ).
«چرا که آنها همه از زیانکاران بودند» (إِنَّهُمْ کانُوا خاسِرِینَ). چه زیانى از این بدتر که تمام سرمایه‏هاى وجود خود را از دست دادند و خشم و غضب خدا را براى خود خریدند.

(آیه ۱۹)- در این آیه نخست به تفاوت درجات و مراتب هر یک از این دو گروه اشاره کرده، مى‏گوید: «و براى هر کدام از آنها درجاتى است بر طبق اعمالى که انجام داده‏اند» (وَ لِکُلٍّ دَرَجاتٌ مِمَّا عَمِلُوا).
چنان نیست که بهشتیان یا دوزخیان همه در یک درجه باشند، بلکه آنها نیز به تفاوت اعمالشان، و به تناسب خلوص نیّت و میزان معرفتشان، مقامات متفاوتى دارند، و اصل عدالت، دقیقا در اینجا حاکم است.
سپس مى‏افزاید: «هدف این است که خداوند اعمال آنها را بى‏کم و کاست به آنان تحویل دهد» (وَ لِیُوَفِّیَهُمْ أَعْمالَهُمْ).
این تعبیر اشاره دیگرى است به مسأله «تجسم اعمال» که در آنجا اعمال آدمى با او خواهد بود، اعمال نیکش مایه رحمت، و آرامش اوست، و اعمال زشتش مایه بلا و ناراحتى و رنج و عذاب.
و در پایان به عنوان تأکید مى‏گوید: «و به آنها هیچ ستمى نخواهد شد» (وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ). چرا که اعمال خودشان را دریافت مى‏دارند.

(آیه ۲۰)- زهد و ذخیره براى آخرت: این آیه همچنان بحث آیات گذشته را پیرامون مجازات کافران و مجرمان ادامه مى‏دهد و گوشه‏هایى از عذابهاى جسمانى و روحى آنها را بازگو کرده، مى‏فرماید: «آن روز که کافران را بر آتش عرضه مى‏کنند (به آنها گفته مى‏شود:) از طیبات و لذائذ در زندگى دنیاى خود استفاده کردید و از آن بهره گرفتید اما امروز عذاب ذلت بار به خاطر استکبارى که در زمین بنا حق کردید و به خاطر گناهانى که انجام مى‏دادید جزاى شما خواهد بود»! (وَ یَوْمَ یُعْرَضُ الَّذِینَ کَفَرُوا عَلَى النَّارِ أَذْهَبْتُمْ طَیِّباتِکُمْ فِی حَیاتِکُمُ الدُّنْیا وَ اسْتَمْتَعْتُمْ بِها فَالْیَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذابَ الْهُونِ بِما کُنْتُمْ تَسْتَکْبِرُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَ بِما کُنْتُمْ تَفْسُقُونَ).
آرى! شما غرق در لذّات بودید، و به خاطر آزادى بى‏قید و شرط در این قسمت «معاد» را انکار کردید تا دستتان کاملا باز باشد.
این عرضه داشتن بر آتش خود یک نوع عذاب دردناک و هولناک است که دوزخیان قبل از ورود در آتش تمام قسمتهاى جهنم را از بیرون با چشم خود مى‏بینند و سرنوشت شوم خویش را مشاهده مى‏کنند و زجر مى‏کشند.

منبع: برگزیده تفسیر نمونه