مَنْ أَطَاعَ التَّوَانِیَ ضَیَّعَ الْحُقُوقَ، وَمَنْ أَطَاعَ الْوَاشِیَ ضَیَّعَ الصَّدِیقَ.

امام(علیه السلام) فرمود: آن کس که از سستى اطاعت کند حقوق افراد را ضایع مى سازد و کسى که از سخن چین پیروى کند دوستان خود را از دست خواهد داد.


شرح و تفسیر

نه سستى و نه پیروى از سخن چین امام(علیه السلام) در این گفتار حکیمانه خود به دو خصلت بد و آثار منفى آنها اشاره کرده مى فرماید: «آن کس که از سستى اطاعت کند حقوق افراد را ضایع مى سازد و کسى که از سخن چین پیروى کند دوستان خود را از دست خواهد داد»; (مَنْ أَطَاعَ التَّوَانِیَ ضَیَّعَ الْحُقُوقَ، وَمَنْ أَطَاعَ الْوَاشِیَ ضَیَّعَ الصَّدِیقَ). توانى از ماده «ونى» (بر وزن رمى) به معناى سستى کردن است. منظور امام(علیه السلام) از اطاعت «توانى» آن است که انسان در کارهاى خود تنبلى کند و امورى را که لازم است به موقع انجام گیرد انجام ندهد و تدبیر و مدیریت صحیح در کارهاى خود نداشته باشد. روشن است که سستى در انجام کارها در موقع مناسب سبب تراکم آنها مى گردد و تراکم آنها سبب ضایع شدن بخشى از آن مى شود. به یقین چنین کسى هم حق خالق را ضایع مى کند و هم حق مخلوق را که ساده ترین نمونه آن کاهل بودن در نماز است; کسى که نماز را به تأخیر مى اندازد بسیار مى شود که آن را ضایع مى کند. در مورد حقوق مخلوق نیز همین گونه است; مثلاً شخصى کارمند یا اجیر کسى شده که امورى را براى او انجام دهد. اگر تنبلى بر وجود او مستولى شود، به وقت سر کار نیاید، تا آخر وقت کار نکند و در اثناى وقت سستى به خرج دهد، حق کسانى را که او را استخدام کرده اند ضایع خواهد کرد. حتى افراد سست و تنبل، حق حیواناتى را که در اختیار او هستند و از آنها بهره بردارى مى کند ضایع مى سازد; به موقع به آنها استراحت نمى دهد، غذا و آب نمى رساند، مراقبت هاى لازم را انجام نمى دهد و در نتیجه حق آنها ضایع مى شود. منظور از «واشى» افراد سخن چین است که براى بر هم زدن رابطه دوستان، خواه به منظور حسادت باشد یا به دلیل دیگر، نقطه ضعف هایى را از این دوست به آن دوست منتقل مى کنند و بالعکس و در نتیجه آن دو را به یکدگر بدبین و از هم جدا مى سازند. ممکن است هر دو دوست نقطه ضعف هایى داشته باشند و آنچه سخن چین مى گوید مطابق واقع باشد و یا این که دوستى درباره دوستش لغزشى پیدا کند و سخن نامناسبى در غیاب او بگوید; ولى نقل کردن این عیوب یا لغزش ها براى دوست دیگر که سبب سردى آنها مى شود حرام و گناه است و اگر دروغ و تهمت باشد گناه مضاعفى خواهد بود. قرآن مجید نیز پیامبر(صلى الله علیه وآله) را از گوش دادن به گفتار سخن چینان و عیب جویان نهى کرده خطاب به رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) مى فرماید: «(وَلاَ تُطِعْ کُلَّ حَلاَّف مَّهِین * هَمَّاز مَّشَّاء بِنَمِیم); و از کسى که سوگند یاد مى کند و پست است اطاعت مکن. کسى که عیب جو و سخن چین است». رابطه این دو جمله (مَنْ أطاعَ التَّوانی ... وَمَنْ أطاعَ الْواشی...) از این نظر است که هر دو مربوط به رعایت حقوق است و انجام هر دو سبب تضییع حقوق مى گردد. این دو موضوع در روایات دیگر معصومان(علیهم السلام) نیز بازتاب گسترده اى دارد. رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در یکى از دعاهایش از چند چیز به خدا پناه مى برد: از غم و اندوه و ناتوانى و تنبلى، عرضه مى دارد: «اللّهُمَّ إنّی أعُوذُ بِکَ مِنَ الْهَمِّ وَالْحُزْنِ وَالْعَجْزِ وَالْکَسَلِ». در حدیثى از امام امیرمؤمنان که در غررالحکم آمده مى خوانیم: «مَنْ أطاعَ التَّوانی أحاطَتْ بِهِ النَّدامَةُ; کسى که از سستى پیروى کند پشیمانى از هر سو او را احاطه خواهد کرد». در حدیثى از امام باقر(علیه السلام) آمده است: «إیّاکَ وَالتَّوانی فیما لا عُذْرَ لَکَ فیهِ فَإلَیْهِ یَلْجَأُ النّادِمُونَ; از سستى کردن در آنجا که عذرى ندارى بپرهیز که پناه گاه پشیمان ها است». در حدیث دیگرى که در کتاب کافى از امیرمؤمنان على(علیه السلام) نقل شده مى خوانیم: «إِنَّ الاَْشْیَاءَ لَمَّا ازْدَوَجَتْ ازْدَوَجَ الْکَسَلُ وَالْعَجْزُ فَنُتِجَا بَیْنَهُمَا الْفَقْرَ; هنگامى که اشیاء با یکدگر ازدواج کردند تنبلى و ناتوانى نیز به هم پیوستند و فرزند آنها فقر بود». شاعر عرب نیز این مضمون لطیف را در شعر زیباى خود منعکس کرده است مى گوید: إنَّ التَّوانی أَنْکَحَ الْعَجْزَ بِنْتَهُ *** وَساقَ إلَیْها حینَ زَوَّجَها مَهْراً فِراشاً وَطیئاً ثُمَّ قالَ لَها: إتّکی *** قُصاراهُما لابُدَّ اَنْ یَلِدَا الْفَقْرا سستى و تنبلى دخترش را به ازدواج «عجز» در آورد و هنگامى که اقدام به ازدواج او کرد، مهرى براى او فرستاد. (آن مهر عبارت از) بسترى آماده بود و به دخترش گفت: بر آن تکیه کن و نتیجه کار آن دو این مى شود که فرزندى به نام فقر به بار آورند. در مورد سخن چینى نیز روایات فراوانى وارد شده و نسبت به آن هشدار شدیدى در این روایات دیده مى شود. در حدیثى که در غررالحکم از امیرمؤمنان على(علیه السلام) نقل شده مى فرماید: «إیّاکَ وَالنَّمِیمَةِ فَإنَّها تَزْرَعُ الضَّغینَةَ وَتُبْعِدُ عَنِ اللهِ وَالنّاسِ; از سخن چینى بپرهیز که بذر عداوت مى افشاند و انسان را از خدا و مردم دور مى سازد». در حدیث دیگرى که از امام صادق(علیه السلام) در پاسخ نامه «نجاشى» والى اهواز نوشته و «شهید ثانى» در کتاب الغیبة آن را مسنداً نقل کرده، آمده است: «إِیَّاکَ وَالسُّعَاةَ وَأَهْلَ النَّمَائِمِ فَلاَ یَلْتَزِقَنَّ بِکَ أَحَدٌ مِنْهُمْ وَلاَ یَرَاکَ اللَّهُ یَوْماً وَلاَ لَیْلَةً وَأَنْتَ تَقْبَلُ مِنْهُمْ صَرْفاً وَلاَ عَدْلاً فَیَسْخَطَ اللَّهُ عَلَیْکَ وَیَهْتِکَ سِتْرَکَ; از سخن چینان و اهل نمیمه بپرهیز. نباید احدى از آنها به دستگاه تو راه یابند و مبادا خداوند تو را روز یا شبى ببیند که از آنها سخنى مى پذیرى که سبب مى شود بر تو خشمگین شود و پرده تو را بدرد». این سخن را با حدیث پر از تأکیدى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) پایان مى دهیم که فرمود: «أَ لاَ أُنَبِّئُکُمْ بِشِرَارِکُمْ قَالُوا بَلَى یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ الْمَشَّاءُونَ بِالنَّمِیمَةِ الْمُفَرِّقُونَ بَیْنَ الاَْحِبَّةِ الْبَاغُونَ لِلْبُرَآءِ الْمَعَایِبَ; آیا بدترین افراد شما را به شما معرفى نکنم؟ عرض کردند: آرى اى رسول خدا. فرمود: آنهایى که پیوسته سخن چینى مى کنند و در میان دوستان جدایى مى افکنند و براى بى گناهان عیب مى تراشند». بسیار مى شود که دوستان پى به خیانت سخن چین مى برند و با هم صلح و آشتى مى کنند و در این میان سخن چین بدبخت شرمسار مى شود و به گفته سعدى: کنند این و آن خوش دگر باره دل *** وى اندر میان شوربخت و خجل


منبع : پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی