إِنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبَالاً وَإِدْبَاراً؛ فَإِذَا أَقْبَلَتْ فَاحْمِلُوهَا عَلَى النَّوَافِلِ، وَإِذَا أَدْبَرَتْ فَاقْتَصِرُوا بِهَا عَلَى الْفَرَائِضِ.
امام علیه السلام فرمود: دلها (ى انسانها) گاه روى مى آورد (و پرنشاط است) و گاه پشت مى کند(و بى نشاط است) آنگاه که روى مى آورد آن را به انجام نوافل و مستحبات نیز وادار کنید و آنگاه که پشت مى کند و بى نشاط است تنها به انجام فرائض و واجبات قناعت نمایید.


شرح و تفسیر

وظیفه ما در حال نشاط و عدم نشاط امام علیه السلام در این گفتار حکیمانه به نکته قابل توجه روانى اشاره کرده، مى فرماید: «دلها (ى انسانها) گاه روى مى آورد (و پرنشاط است) و گاه پشت مى کند (وبى نشاط است) آنگاه که روى مى آورد آن را به انجام نوافل ومستحبات نیز وادار کنید و آنگاه که پشت مى کند و بى نشاط است تنها به انجام فرائض وواجبات قناعت نمایید»؛ (إِنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبَالاً وَإِدْبَاراً؛ فَإِذَا أَقْبَلَتْ فَاحْمِلُوهَا عَلَى النَّوَافِلِ، وَإِذَا أَدْبَرَتْ فَاقْتَصِرُوا بِهَا عَلَى الْفَرَائِضِ). بدون شک، انسان حالات مختلف و متفاوتى دارد و در هر یک از این حالات باید موافق آن گام بردارد تا به نتیجه مطلوب برسد. گاه فکر انسان آرام و روح او پرنشاط است و عوامل اشتغال فکرى وجود ندارد و جسم و روحش آماده براى عبادت و اطاعت و بندگى خداست. در این هنگام این فرصت طلایى را باید غنیمت شمرد و علاوه بر واجبات به مستحبات نیز با حضور قلب پرداخت. ولى گاه روح انسان خسته و فکر او مشغول به یک سلسله مشکلات دنیوى است و گاه ناراحتى جسمانى نیز به آن ضمیمه مىشود بهگونهاى که حوصله هیچ کارى را ندارد در چنین شرایطى باید به واجبات که به هر حال باید انجام شود قناعت کرد، زیرا پرداختن به مستحباتى که انسان آن را بر خودش تحمیل کند وهیچ حضور قلب و نشاطى در آن نباشد سبب ارتقاء روح و قرب به پروردگار ووصول به اهداف عالى نخواهد شد و چه بسا اگر مستحبات را در چنین حالى به خود تحمیل کند هم به واجبات ضرر بزند و هم حالت تنفر از مستحبات براى او حاصل شود که هر دو ضایعه بزرگى است. شبیه همین گفتار حکیمانه در حکمت ۱۹۳ با کمى تفاوت گذشت وهمانگونه که به هنگام ذکر سند گفتیم، این حدیث شریف از رسول اکرمصلی الله علیه وآله با کمى تفاوت به این صورت آمده است: «إِنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبَالاً وَإِدْبَاراً فَإِذَا أَقْبَلَتْ فَتَنَفَّلُوا وَإِذَا أَدْبَرَتْ فَعَلَیْکُمْ بِالْفَرِیضَةِ». همچنین شبیه این کلام حکیمانه در حکمت ۲۷۸ گذشت آنجا که فرمود : «قَلِیلٌ تَدُومُ عَلَیْهِ أَرْجَى مِنْ کَثِیرٍ مَمْلُولٍ مِنْهُ؛ عمل کمى که با نشاط آن را تداوم بخشى امیدوارکنندهتر از عملى است که بسیار و خسته کننده است». نکته اصلى اینجاست که اسلام به کیفیت عمل بیش از کمیت آن اهمیت مى دهد، ازاینرو در آیه دوم سوره «ملک» مى خوانیم: «(الَّذِى خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیَاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلا وَهُوَ الْعَزِیزُ الْغَفُورُ)؛ آنکس که مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید که کدام یک از شما بهتر عمل مى کنید، و او شکست ناپذیر وبخشنده است». در این آیه شریفه به حُسن عمل اهمیت داده شده است، نه به کثرت عمل. به همین دلیل امام صادق علیه السلام در حدیثى به این نکته توجه داده و مى فرماید: «لَیْسَ یَعْنِی أَکْثَرَ عَمَلاً وَلَکِنْ أَصْوَبَکُمْ عَمَلاً؛ منظور این نیست که عمل فرد بیشتر باشد، بلکه مقصود آن است که کدامیک صحیح تر و کاملتر عمل مى کنید». به بیان دیگر، روح عمل، حضور قلب و توجه به خدا و اخلاص است و این در حالى حاصل مى شود که انسان نشاط عبادت داشته باشد و به هنگام کمبود نشاط حضور قلب نیز آسیب مى پذیرد به همین دلیل فرموده اند: هنگامى که نشاط عبادت نیست به واجبات قناعت کنید و به هنگام نشاط عبادت، هم واجبات را به جا بیاورید و هم مستحبات را. اضافه بر این اگر هنگام نداشتن نشاط و حوصله براى عبادت، انسان مستحبات را بر خود تحمیل کند ممکن است یک حال نفرت و بیزارى در او پیدا شود که بر آینده او نیز تأثیر بگذارد. در نامه ۶۹ که از نامه هاى جالب امیرمؤمنان على علیه السلام به «حارث همدانى» است نیز اشاره اى به این حقیقت شده بود آنجا که مى فرماید: «وَخَادِعْ نَفْسَکَ فِی الْعِبَادَةِ وَارْفُقْ بِهَا وَلا تَقْهَرْهَا وَخُذْ عَفْوَهَا وَنَشَاطَهَا إِلاَّ مَا کَانَ مَکْتُوباً عَلَیْکَ مِنَ الْفَرِیضَةِ فَإِنَّهُ لابُدَّ مِنْ قَضَائِهَا وَتَعَاهُدِهَا عِنْدَ مَحَلِّهَا؛ در انجام عبادت، نفس خود را بفریب (و آن را رام ساز) و با آن مدارا کن و خویشتن را بر آن مجبور نساز، بلکه بکوش آن را در وقت فراغت و بانشاط به جا آورى مگر فرایضى که بر تو مقرر شده است که در هر حال باید آنها را انجام دهى و در موقعش مراقب آن باشى».


منبع : پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی