وقال علیه السلام:الثَّنَاءُ بِأَکْثَرَ مِنَ الاِسْتِحْقَاقِ مَلَقٌ، وَالتَّقْصِیرُ عَنِ الاِسْتِحْقَاقِ عِیٌّ أَوْ حَسَدٌ.
امام علیه السلام فرمود : مدح و ستایشِ بیش از حدّ استحقاق، تملّق است و کمتر از استحقاق، عجز ودرماندگى و یا حسد است.


شرح و تفسیر

حدّ مدح و ستایش امام علیه السلام در این گفتار حکیمانه به مطلب مهمى درباره افراط و تفریط در ستایش افراد اشاره کرده، مىفرماید: «مدح و ستایشِ بیش از حدّ استحقاق، تملق است و کمتر از استحقاق، عجز و درماندگى و یا حسد است»؛ (الثَّنَاءُ بِأَکْثَرَ مِنَ آلاِسْتِحْقَاقِ مَلَقٌ، وَالتَّقْصِیرُ عَنِ آلاِسْتِحْقَاقِ عِیٌّ أَوْ حَسَدٌ). شک نیست که مدح و ستایش در حد اعتدال، کارى است بسیار پسندیده، زیرا از یکسو سبب تشویق شخصى مىشود که کارى در خور ستایش انجام داده و یا فضیلتى ازنظر اوصاف انسانى دارد، و احساس مىکند که افراد، قدردانِ کارها و صفات او هستند و همین امر او را در ادامه راه دلگرم مى سازد، به گونه اى که مشکلات را به راحتى تحمل مى کند. از سوى دیگر هنگامى که دیگران ببینند افراد نیکوکار و یا کسانى که موصوف به صفات انسانى هستند مورد مدح و ستایش قرار مىگیرند، آنها نیز تشویق مى شوند و همین امر سبب گسترش کارهاى نیک و صفات نیک در جامعه مى شود. به همین دلیل در هر عصر و زمان به خصوص در عصر ما برنامه هایى براى بزرگداشت افراد و دادن جوایز به آنها در حضور جمعى از شخصیتها برپا مى شود و بهترین ها را ستایش و تشویق مى کنند تا درسى براى همگان باشد ونشانه اى از حق شناسى و قدردانى از سوى مدیران جامعه تلقى شود. ولى این کارِ نیک و پرفایده هرگاه دستخوش افراط و تفریط گردد تبدیل به ضد خواهد شد و آثار بد فراوانى خواهد داشت و اگر از حد بگذرد شکل تملق وچاپلوسى به خود مى گیرد که از زشت ترین کارهاست؛ کارى است آمیخته با دروغ و اظهار ذلت، کارى است که چه بسا سبب گمراهى افرادى خواهد شد که مورد ستایش واقع مى شوند و آنها در آغاز ممکن است آن اغراق گویى ها را باطل بدانند ولى کم کم آن را صحیح پندارند و گمراه شوند و اینگونه افراد اگر از مدیران و روساى جامعه باشند آثار سوء این حالت به مردم هم سرایت مى کند وآنها نیز زیان مى بینند و به همین دلیل امام علیه السلام مى فرماید: مدح و ستایشِ بیش از استحقاق، تملق است (و تمام زیانهاى آن را دربر دارد). ولى اگر مدح و ثنا کمتر از استحقاق باشد؛ یعنى گوینده نخواهد یا نتواند حق آن را به جاى آورد و یا کار مهمى را که از طرف سر زده کم ارزش بشمرد وصفات فضیلت او را کم اهمیت معرفى کند، از یکى از این دو چیز ممکن است سرچشمه بگیرد که یکى مربوط به گوینده ازنظر ذاتى است و دیگرى در ارتباطش با طرف مقابل: ازنظر ذاتى آن است که در بیان ارزش خدمات وصفات اشخاص ناتوان باشد و نتواند حق مطلب را ادا کند و در صورت دوم مانعى جلوى او را مى گیرد که حق مطلب را ادا کند و آن ممکن است غالبآ حسد و گاه کینه و عداوت و زمانى حفظ منافع مادى باشد و از همین رو امام علیه السلام مى فرماید : (مدح و ستایش کمتر از استحقاق، ناشى از عجز و درماندگى و یا حسد است). قرآن مجید بارها مومنان و مجاهدان و افرادى را که کارهاى مهمى انجام دادهاند ستایش مى کند. درمورد فداکارى امیرمومنان على علیه السلام در «لیلة المبیت» مى فرماید: «(وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاةِ اللهِ وَاللهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ)؛ بعضى از مردم (باایمان و فداکار، همچون على علیه السلام در «لیلة المبیت» به هنگام خفتن در جایگاه پیغمبر صلی الله علیه و آله) جان خود را براى خشنودى خدا مى فروشند؛ و خداوند به بندگان مهربان است». در سوره «دهر»، هجده آیه درباره فداکارى امیرمومنان علیه السلام و همسرش زهراى مرضیه و فرزندانش امام حسن و امام حسین : که سه روز روزه گرفتند و طعام افطار خود را به مسکین و یتیم و اسیر دادند بیان داشته و کار آنها را بسیار ستوده و وعده انواع نعمتهاى بهشتى را به آنها داده است. در آیه ولایت (إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ) خاتمبخشى امیرمومنان علیه السلام را در حال نماز ستوده است. درباره یاران پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز نمونه هاى فراوانى هست؛ از جمله «(لَقَدْ رَضِىَ اللهُ عَنِ الْمُؤْمِنِینَ إِذْ یُبَایِعُونَکَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِى قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّکِینَةَ عَلَیْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحآ قَرِیبآ)؛ خداوند از مومنان ـ هنگامى که در زیر آن درخت با تو بیعت کردند ـ راضى و خشنود شد؛ خدا آنچه را در درون دلهایشان (از ایمان و صداقت) نهفته بود مىدانست، ازاینرو آرامش را بر دلهایشان نازل کرد وپیروزى نزدیکى به عنوان پاداش نصیب آنها فرمود». از این قبیل آیات در قرآن فراوان دیده مى شود که همه آنها درسى است براى ما که باید کارهاى نیک نیکوکاران و صفات برجسته آنها را در برابر آنها و در مقابل مردم ستود تا هم آنها تشویق شوند و هم سایر مردم درس بگیرند. ولى این حکم، استثنایى هم دارد و آن جایى است که اگر کسى را پیش روى او مدح و ثنا بگوییم مغرور مىشود و همان غرور، او را طلبکار از مردم و گاهى طلبکار از خدا مىسازد و گاه سبب درجازدن یا عقبگرد او مى شود. ازاینرو در حدیثى از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مى خوانیم: «إذا مَدَحْتَ أخاکَ فِی وَجْهِهِ فَکَأَنَّما أَمْرَرْتَ عَلى حَلْقِهِ الْمُوسى؛ هنگامى که برادرت را پیش روى او مدح و ثنا بگویى مانند این است که تیغ بر گلویش کشیده باشى».


منبع : پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی