وقال علیه السلام:أَکْبَرُ الْعَیْبِ أَنْ تَعِیبَ مَا فِیکَ مِثْلُهُ.
امام علیه السلام فرمود : بزرگترین عیب آن است که آنچه را در خود توست براى دیگران عیب بشمارى.
شرح و تفسیر
نخست به اصلاح خویش پرداز امام علیه السلام در این گفتار پرمعنا به افراد عیبجو هشدار مى دهد که «بزرگ ترین عیب آن است که آنچه خود دارى براى دیگران عیب بشمارى»؛ (أَکْبَرُ الْعَیْبِ أَنْ تَعِیبَ مَا فِیکَ مِثْلُهُ). اشاره به اینکه چنین انسانى خود داراى عیبى است و آن را نادیده مى گیرد حتى ممکن است به آن افتخار کند؛ اما هنگامى که این عیب را در دیگران مى بیند زبان به نکوهش مى گشاید و صاحب آن عیب را ملامت و سرزنش مى کند و گاه بر سر او فریاد مى زند. چنین انسانى گرفتار تناقض آشکارى است و در آنِ واحد چیزى را هم خوب مى داند و هم بد، در حالى که عدم امکان جمع بین نقیضین وضدین حتى بر کودکان و گاه بر حیوانات هم آشکار است و این نشانه انحطاط فوق العاده فکرى کسى است که مرتکب آن مى شود. به همین دلیل امام علیه السلام آن را بزرگ ترین عیب شمرده است. در گفتار حکیمانه ۳۴۹ که به تازگى از شرح آن گذشتیم امام علیه السلام چنین کسى را احمق واقعى مى شمارد و مى فرماید: «وَمَنْ نَظَرَ فِى عُیوبِ النَّاسِ فَأَنْکَرَهَا ثُمَّ رَضِیهَا لِنَفْسِهِ فَذَلِکَ الاَْحْمَقُ بِعَینِهِ». در خطبه هاى فراوانى نیز امام علیه السلام به همین نکته با تعابیر دیگرى اشاره کرده است؛ از جمله در خطبه ۱۴۰ مى فرماید: «در عیبجویى هیچکس نسبت به گناهى که انجام داده شتاب نکن شاید او آمرزیده شده باشد و در عین حال بر گناه کوچکى که خود انجام داده اى ایمن مباش شاید به سبب آن مجازات شوى، بنابراین هرکدام از شما از عیب دیگرى آگاه شود؛ ولى مى داند خودش عیب دارد از عیب جویى او خوددارى کند»؛ (لا تَعْجَلْ فِى عَیبِ أَحَدٍ بِذَنْبِهِ فَلَعَلَّهُ مَغْفُورٌ لَهُ وَلا تَأْمَنْ عَلَى نَفْسِکَ صَغِیرَ مَعْصِیةٍ فَلَعَلَّکَ مُعَذَّبٌ عَلَیهِ فَلْیَکْفُفْ مَنْ عَلِمَ مِنْکُمْ عَیبَ غَیرِهِ لِمَا یعْلَمُ مِنْ عَیبِ نَفْسِه). در خطبه ۱۷۶ مىفرماید: «خوشا به حال کسى که پرداختن به حال خویش، او را از پرداختن به عیب مردم بازمى دارد»؛ (طُوبَى لِمَنْ شَغَلَهُ عَیبُهُ عَنْ عُیوبِ النَّاس). در غررالحکم نیز این معنا با عبارت دیگرى آمده است: «إنْ سَمَتَّ هِمَّتَکَ لإصْلاحِ النّاسِ فَابْدأ بِنَفْسِکَ فَإنْ تَعاطِیکَ صَلاحُ غَیْرِکَ وَأَنْتَ فاسِدٌ أَکْبَرِ الْعَیْبَ». این نکته نیز قابل توجه است که انسان براثر حب ذات، گاه عیب خود را هرگز نمى بیند و یا اگر ببیند کوچک مى شمرد؛ اما براثر رقابت با دیگران گاه عیوب آنها را بسیار بزرگتر از آنچه هست مى پندارد و این سبب مى شود از عیب خویش غافل گردد و به عیبجویى از دیگران بپردازد و این خطر بزرگى است بر سر راه پویندگان راه حق و طالبان سیر و سلوک الى الله و مشکل بزرگى است در جوامع انسانى که وحدت جامعه را هدف مى گیرد. شعراى عرب و عجم نیز این مطلب را به نظم کشیده اند؛ یکى از شعرا مى گوید : إذا أَنْتَ عِبْتَ الاْمْرَ ثُمَّ أَتَیْتَهُ فَأَنْتَ وَمَنْ تَزْری عَلَیْهِ سِواءٌ هنگامى که کارى را (از دیگران) عیب مى شمرى؛ اما خودت آن را انجام مى دهى تو با آنکس که بر او خرده مى گیرى یکسان هستى. شاعر دیگرى مىگوید : یَمْنَعُنی عَنْ عَیْبِ غَیْری الَّذی أعْرِفُهُ عِنْدی مِنَ الْعَیْبی عَیْبی لَهُمْ بِالظَّنِّ مِنِّی لَهُمْ وَلَسْتُ مِنْ عَیْبی فی رَیْبی عیبى را که من از خود سراغ دارم مرا از عیبجویى دیگران بازمى دارد. چراکه عیبى را که در آنها سراغ دارم به ظن و گمان است؛ ولى عیبى را که در خودم مى دانم یقینى و قطعى است. شاعر فارسى زبان نیز مى گوید : هر کسى گر عیب خود دیدى ز پیش کى بُدى فارغ وى از اصلاح خویش غافلند این خلق از خود اى پدر لاجرم گویند عیب همدگر شاعر دیگرى مى گوید : مکن عیب خلق اى خردمند فاش به عیب خود از خلق مشغول باش
منبع : پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی