تلاوت تصویری


دریافت با کیفیت HD
حجم: 160 مگابایت؛ مدت زمان: 2 دقیقه 9 ثانیه 


ترجمه صوتی نمایشی

"برگرفته از نرم افزار فاخر طنین وحی تولید مرکز خدمات رایانه‌ای حوزه علمیه اصفهان"

«دریافت نرم افزار طنین وحی»


تفسیر مختصر آیات ۱۸۲ تا ۱۸۶ سوره بقره (صفحه ۲۸)

(آیه ۱۸۲)- تا به اینجا این حکم اسلامى کاملا روشن شد که هر گونه تغییر و تبدیل در وصیتها به هر صورت و به هر مقدار باشد گناه است، اما از آنجا که هر قانونى استثنایى دارد، در این آیه مى ‏گوید: «هر گاه وصى بیم انحرافى در وصیت کننده داشته باشد- خواه این انحراف ناآگاهانه باشد یا عمدى و آگاهانه- و آن را اصلاح کند گناهى بر او نیست (و مشمول قانون تبدیل وصیت نمى‏ باشد) خداوند آمرزنده و مهربان است» (فَمَنْ خافَ مِنْ مُوصٍ جَنَفاً أَوْ إِثْماً فَأَصْلَحَ بَیْنَهُمْ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ).

۱- فلسفه وصیّت:

از قانون ارث تنها یک عده از بستگان آن هم روى حساب معینى بهره ‏مند مى‏شوند در حالى که شاید عده دیگرى از فامیل، و احیانا بعضى از دوستان و آشنایان نزدیک، نیاز مبرمى به کمکهاى مالى داشته باشند.

و نیز در مورد بعضى از وارثان گاه مبلغ ارث پاسخگوى نیاز آنها نیست، لذا در کنار قانون ارث قانون وصیت را قرار داده و به مسلمانان اجازه مى‏ دهد نسبت به یک سوم از اموال خود (براى بعد از مرگ) خویش تصمیم بگیرند.

از اینها گذشته گاه انسان مایل است کارهاى خیرى انجام دهد، اما در زمان حیاتش به دلایلى موفق نشده، منطق عقل ایجاب مى‏ کند براى انجام این کارهاى خیر لا اقل براى بعد از مرگش محروم نماند. مجموع این امور موجب شده است که قانون وصیت در اسلام تشریع گردد.

در روایات اسلامى تأکیدهاى فراوانى در زمینه وصیت شده از جمله، در حدیثى از پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله مى‏خوانیم: «کسى که بدون وصیت از دنیا برود مرگ او مرگ جاهلیت است».

۲- عدالت در وصیّت:

در روایات اسلامى تأکیدهاى فراوانى روى «عدم جور» و «عدم ضرار» در وصیت دیده مى‏ شود که از مجموع آن استفاده مى‏شود همان اندازه که وصیت کار شایسته و خوبى است تعدى در آن مذموم و از گناهان کبیره است در حدیثى از امام باقر علیه السّلام مى‏ خوانیم که فرمود: «کسى که در وصیتش عدالت را رعایت کند همانند این است که همان اموال را در حیات خود در راه خدا داده باشد. و کسى که در وصیتش تعدى کند نظر لطف پروردگار در قیامت از او بر گرفته خواهد شد».

 

(آیه ۱۸۳)- روزه سر چشمه تقوا- به دنبال چند حکم مهم اسلامى در اینجا به بیان یکى دیگر از این احکام که از مهمترین عبادات محسوب مى‏ شود مى‏ پردازد و آن روزه است، و با همان لحن تأکید آمیز گذشته مى‏ گوید: «اى کسانى که ایمان آورده‏اید روزه بر شما نوشته شده است آن گونه که بر امتهایى که قبل از شما بودند، نوشته شده بود» (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ).

و بلافاصله فلسفه این عبادت انسان ساز و تربیت آفرین را در یک جمله کوتاه اما بسیار پرمحتوا چنین بیان مى‏ کند: «شاید پرهیزکار شوید» (لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ).

 

(آیه ۱۸۴)- در این آیه براى این که باز از سنگینى روزه کاسته شود چند دستور دیگر را در این زمینه بیان مى‏ فرماید، نخست مى ‏گوید: «چند روز معدودى را باید روزه بدارید» (أَیَّاماً مَعْدُوداتٍ).

دیگر این که: «کسانى که از شما بیمار یا مسافر باشند و روزه گرفتن براى آنها مشقت داشته باشد از این حکم معافند و باید روزهاى دیگر را بجاى آن روزه بگیرند» (فَمَنْ کانَ مِنْکُمْ مَرِیضاً أَوْ عَلى‏ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ).

سوم: «کسانى که با نهایت زحمت باید روزه بگیرند (مانند پیرمردان و پیرزنان و بیماران مزمن که بهبودى براى آنها نیست) لازم نیست مطلقا روزه بگیرند، بلکه باید بجاى آن کفاره بدهند، مسکینى را اطعام کنند» (وَ عَلَى الَّذِینَ یُطِیقُونَهُ فِدْیَةٌ طَعامُ مِسْکِینٍ).

«و آن کس که مایل باشد بیش از این در راه خدا اطعام کند براى او بهتر است» (فَمَنْ تَطَوَّعَ خَیْراً فَهُوَ خَیْرٌ لَهُ).

و بالاخره در پایان آیه این واقعیت را بازگو مى‏کند که: «روزه گرفتن براى شما بهتر است اگر بدانید» (وَ أَنْ تَصُومُوا خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ). و این جمله تأکید دیگرى بر فلسفه روزه است.

 

(آیه ۱۸۵)- این آیه زمان روزه و قسمتى از احکام و فلسفه‏ هاى آن را شرح مى‏دهد، نخست مى‏گوید: «آن چند روز معدود را که باید روزه بدارید ماه رمضان است» (شَهْرُ رَمَضانَ).

«همان ماهى که قرآن در آن نازل شد» (الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ).

«همان قرآنى که مایه هدایت مردم، و داراى نشانه ‏هاى هدایت، و معیارهاى سنجش حق و باطل است» (هُدىً لِلنَّاسِ وَ بَیِّناتٍ مِنَ الْهُدى‏ وَ الْفُرْقانِ).

سپس بار دیگر حکم مسافران و بیماران را به عنوان تأکید بازگو کرده، مى‏گوید: «کسانى که در ماه رمضان در حضر باشند باید روزه بگیرند، اما آنها که بیمار یا مسافرند روزهاى دیگر را بجاى آن روزه مى‏گیرند» (فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ وَ مَنْ کانَ مَرِیضاً أَوْ عَلى‏ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ).

در قسمت آخر آیه بار دیگر به فلسفه تشریع روزه پرداخته، مى ‏گوید:

«خداوند راحتى شما را مى خواهد و زحمت شما را نمى‏ خواهد» (یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَ لا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ).

سپس اضافه مى ‏کند: «هدف آن است که شما تعداد این روزها را کامل کنید» (وَ لِتُکْمِلُوا الْعِدَّةَ).

و در آخرین جمله مى ‏فرماید: «تا خدا را بخاطر این که شما را هدایت کرده بزرگ بشمرید، و شاید شکر نعمتهاى او را بگذارید» (وَ لِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلى‏ ما هَداکُمْ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ).

۱- اثرات تربیتى، اجتماعى و بهداشتى روزه-

از فواید مهم روزه این است که روح انسان را «تلطیف»، و اراده انسان را «قوى»، و غرایز او را «تعدیل» مى‏ کند.

روزه‏دار باید در حال روزه با وجود گرسنگى و تشنگى از غذا و آب و همچنین لذت جنسى چشم بپوشد، و عملا ثابت کند که او همچون حیوان در بند اصطبل و علف نیست، او مى ‏تواند زمام نفس سرکش را به دست گیرد، و بر هوسها و شهوات خود مسلط گردد.  

در حقیقت بزرگترین فلسفه روزه همین اثر روحانى و معنوى آن است.

خلاصه روزه انسان را از عالم حیوانیت ترقى داده و به جهان فرشتگان صعود مى دهد، جمله «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» (باشد که پرهیزکار شوید) اشاره به همه این حقایق است.

و نیز حدیث معروف الصّوم جنّة من النّار: «روزه سپرى است در برابر آتش دوزخ» اشاره به همین موضوع است.

و نیز در حدیث دیگرى از پیامبر صلّى اللّه علیه و آله مى‏خوانیم: «بهشت درى دارد به نام «ریان» (سیراب شده) که تنها روزه داران از آن وارد مى‏شوند.

اثر اجتماعى روزه

بر کسى پوشیده نیست روزه یک درس مساوات و برابرى در میان افراد اجتماع است. در حدیث معروفى از امام صادق علیه السّلام نقل شده که «هشام بن حکم» از علت تشریع روزه پرسید، امام علیه السّلام فرمود: «روزه به این دلیل واجب شده که میان فقیر و غنى مساوات برقرار گردد، و این بخاطر آن است که غنى طعم گرسنگى را بچشد و نسبت به فقیر اداى حق کند، چرا که اغنیاء معمولا هر چه را بخواهند براى آنها فراهم است، خدا مى‏خواهد میان بندگان خود مساوات باشد، و طعم گرسنگى و درد و رنج را به اغنیاء بچشاند تا به ضعیفان و گرسنگان رحم کنند».

اثر بهداشتى و درمانى روزه

در طب امروز و همچنین طب قدیم، اثر معجزه‏آساى «امساک» در درمان انواع بیماریها به ثبوت رسیده، زیرا مى‏دانیم: عامل بسیارى از بیماریها، زیاده‏روى در خوردن غذاهاى مختلف است، چون مواد اضافى، جذب نشده به صورت چربیهاى مزاحم در نقاط مختلف بدن، یا چربى و قند اضافى در خون باقى مى‏ماند، این مواد اضافى در لابلاى عضلات بدن در واقع لجنزارهاى متعفنى براى پرورش انواع میکروبهاى بیماریهاى عفونى است، و در این حال بهترین راه براى مبارزه با این بیماریها نابود کردن این لجنزارها از طریق امساک و روزه است! روزه زباله‏ها و مواد اضافى و جذب نشده بدن را مى‏سوزاند، و در واقع بدن را «خانه‏تکانى» مى‏کند.  

در حدیث معروفى پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله اسلام مى‏فرماید: «صوموا تصحّوا»: «روزه بگیرید تا سالم شوید».

و در حدیث معروف دیگر نیز از پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله رسیده است (المعدة بیت کلّ داء و الحمیة رأس کلّ دواء): «معده خانه تمام دردها است و امساک بالاترین داروها»!

۲- روزه در امّتهاى پیشین

از تورات و انجیل فعلى نیز بر مى‏آید که روزه در میان یهود و نصارى بوده و اقوام و ملل دیگر هنگام مواجه شدن با غم و اندوه روزه مى‏گرفته‏اند، و نیز از تورات برمى‏آید که موسى (ع) چهل روز روزه داشته است، و همچنین به هنگام توبه و طلب خشنودى خداوند، یهود روزه مى‏گرفتند.

حضرت مسیح نیز چنانکه از «انجیل» استفاده مى‏شود، چهل روز، روزه داشته.

به این ترتیب اگر قرآن مى‏گوید «کَما کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ» (همان گونه که بر پیشینیان نوشته شد) شواهد تاریخى فراوانى دارد که در منابع مذاهب دیگر- حتى بعد از تحریف- به چشم مى‏خورد.

۳- امتیاز ماه مبارک رمضان

این که ماه رمضان براى روزه گرفتن انتخاب شده در آیه مورد بحث نکته برترى آن چنین بیان شده که قرآن در این ماه نازل گردیده، و در روایات اسلامى نیز چنین آمده است که همه کتابهاى بزرگ آسمانى «تورات»، «انجیل»، «زبور»، «صحف» و «قرآن» همه در این ماه نازل شده‏اند.

امام صادق علیه السّلام مى‏فرماید: «تورات» در ششم ماه مبارک رمضان، «انجیل» در دوازدهم و «زبور» در هیجدهم و «قرآن مجید» در شب قدر نازل گردیده است.

به این ترتیب ماه رمضان همواره ماه نزول کتابهاى بزرگ آسمانى و ماه تعلیم و تربیت بوده است. برنامه تربیتى روزه نیز باید با آگاهى هر چه بیشتر و عمیقتر از تعلیمات آسمانى هماهنگ گردد، تا جسم و جان آدمى را از آلودگى گناه شستشو دهد.

(آیه ۱۸۶)- شأن نزول:

کسى از پیامبر صلّى اللّه علیه و آله پرسید: آیا خداى ما نزدیک است تا آهسته با او مناجات کنیم؟ یا دور است تا با صداى بلند او را بخوانیم؟ آیه نازل شد (و به آنها پاسخ داد که خدا به بندگانش نزدیک است).

تفسیر:

سلاحى به نام دعا و نیایش- از آنجا که یکى از وسائل ارتباط بندگان با خدا مسأله دعا و نیایش است در این آیه روى سخن را به پیامبر کرده، مى‏گوید:

 «هنگامى که بندگانم از تو در باره من سؤال کنند بگو من نزدیکم» (وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ).

نزدیکتر از آنچه تصور کنید، نزدیکتر از شما به خودتان، و نزدیکتر از شریان گردنهایتان، چنانکه در جاى دیگر مى‏خوانیم: وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ (سوره ق، آیه ۱۶).

سپس اضافه مى‏کند: «من دعاى دعا کننده را به هنگامى که مرا مى‏خواند اجابت مى‏کنم» (أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ).

«بنابراین باید بندگان من دعوت مرا بپذیرند» (فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی).

«و به من ایمان آورند» (وَ لْیُؤْمِنُوا بِی).

«باشد که راه خود را پیدا کنند و به مقصد برسند» (لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ).

جالب این که در این آیه خداوند هفت مرتبه به ذات پاک خود اشاره کرده و هفت بار به بندگان! و از این نهایت پیوستگى و قرب و ارتباط، محبت خود را نسبت به آنان مجسم ساخته است! «دعا» یک نوع خود آگاهى و بیدارى دل و اندیشه و پیوند باطنى با مبدء همه نیکیها و خوبیهاست.

«دعا» یک نوع عبادت و خضوع و بندگى است، و انسان به وسیله آن توجه تازه‏اى به ذات خداوند پیدا مى‏کند، و همانطور که همه عبادات اثر تربیتى دارد «دعا» هم داراى چنین اثرى خواهد بود.

و این که مى‏گویند: «دعا فضولى در کار خداست! و خدا هر چه مصلحت باشد انجام مى‏دهد» توجه ندارند که مواهب الهى بر حسب استعدادها و لیاقتها تقسیم مى‏شود، هر قدر استعداد و شایستگى بیشتر باشد سهم بیشترى از آن مواهب نصیب انسان مى‏گردد.

لذا مى‏بینیم امام صادق علیه السّلام مى‏فرماید: انّ عند اللّه عزّ و جلّ منزلة لا تنال الّا بمسألة: «در نزد خداوند مقاماتى است که بدون دعا کسى به آن نمى‏رسد»! دانشمندى مى‏گوید: «وقتى که ما نیایش مى‏کنیم خود را به قوه پایان ناپذیرى که تمام کائنات را به هم پیوسته است متصل و مربوط مى‏سازیم».

منبع: برگزیده تفسیر نمونه