تلاوت تصویری
ترجمه صوتی نمایشی
"برگرفته از نرم افزار فاخر طنین وحی تولید مرکز خدمات رایانهای حوزه علمیه اصفهان"
تفسیر مختصر آیات ۱ تا ۶ سوره نساء (صفحه ۷۷)
"سوره نساء"
این سوره در «مدینه» نازل شده و ۱۷۶ آیه است.
سوره نساء از نظر ترتیب نزول، بعد از سوره «ممتحنه» قرار دارد. زیرا مى دانیم ترتیب کنونى سوره هاى قرآن مطابق ترتیب نزول سوره ها نیست.
همچنین از نظر تعداد کلمات و حروف، این سوره طولانى ترین سوره هاى قرآن بعد از سوره «بقره» مى باشد و نظر به این که بحث هاى فراوانى در مورد احکام و حقوق زنان در آن آمده، به سوره «نساء» نامیده شده است.
محتواى سوره:
بحثهاى مختلف این سوره عبارتند از:
۱- دعوت به ایمان و عدالت و قطع رابطه دوستانه با دشمنان سرسخت.
۲- قسمتى از سرگذشت پیشینیان براى آشنایى به سرنوشت جامعه هاى ناسالم.
۳- حمایت از نیازمندان، مانند یتیمان.
۴- قانون ارث بر اساس یک روش طبیعى و عادلانه.
۵- قوانین مربوط به ازدواج و برنامه هایى براى حفظ عفت عمومى.
۶- قوانین کلى براى حفظ اموال عمومى.
۷- معرفى دشمنان جامعه اسلامى و بیدارباش به مسلمانان در برابر آنها.
۸- حکومت اسلامى و لزوم اطاعت از رهبر چنین حکومتى.
۹- اهمیت هجرت و موارد لزوم آن.
فضیلت تلاوت این سوره:
پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله طبق روایتى فرمود: «هر کس سوره نساء را بخواند، گویا به اندازه هر مسلمانى که طبق مفاد این سوره ارث مى برد، در راه خدا انفاق کرده است و همچنین پاداش کسى را که برده اى را آزاد کرده به او مى دهند».
بدیهى است در این روایت و در تمام روایات مشابه آن، منظور تنها خواندن آیات نیست بلکه خواندن، مقدمه اى است براى فهم و درک، و آن نیز به نوبه خود مقدمه اى است براى پیاده ساختن آن در زندگى فردى و اجتماعى.
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
(آیه ۱)- مبارزه با تبعیض ها!
روى سخن در نخستین آیه این سوره به تمام افراد انسان است و آنها را دعوت به تقوى و پرهیزکارى مى کند و مى فرماید: «اى مردم از پروردگارتان بپرهیزید»
سپس براى معرفى خدایى که نظارت بر تمام اعمال انسان دارد به یکى از صفات او اشاره مى کند که ریشه وحدت اجتماعى بشر است «آن خدایى که همه شما را از یک انسان پدید آورد»
«نَفْسٍ واحِدَةٍ» اشاره به نخستین انسانى است که قرآن او را به نام آدم پدر انسان هاى امروز معرفى کرده و تعبیر «بنى آدم» در آیات قرآن نیز اشاره به همین است.
سپس در جمله بعد مى گوید: «همسر آدم را از او آفرید» و معنى آن این است که همسر آدم را از جنس او قرار داد نه از اعضاى بدن او و طبق روایتى از امام باقر علیه السّلام، خلقت حوّا از یکى از دنده هاى آدم شدیداً تکذیب شده و تصریح شده که حوّا از باقیمانده خاک آدم آفریده شده است.
سپس در جمله بعد مى فرماید: «خداوند از آدم و همسرش، مردان و زنان فراوانى به وجود آورد» از این تعبیر استفاده مى شود که تکثیر نسل فرزندان آدم تنها از طریق آدم و همسرش صورت گرفته است و موجود دیگرى در آن دخالت نداشته است.
سپس به خاطر اهمیتى که تقوا در ساختن زیر بناى یک جامعه سالم دارد مجددا در ذیل آیه مردم را به پرهیزکارى و تقوا دعوت مى کند و مى فرماید: «از خدایى بپرهیزید که در نظر شما عظمت دارد و به هنگامى که مى خواهید چیزى از دیگرى طلب کنید نام او را مى برید»
و اضافه مى کند: «از خویشاوندان خود و (قطع پیوند آنها) بپرهیزید»
ذکر این موضوع در اینجا نشانه اهمیت فوق العاده اى است که قرآن براى صله رحم قائل است.
در پایان آیه مى افزاید: «خداوند مراقب شماست» (إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلَیْکُمْ رَقِیباً). و تمام اعمال و نیات شما را مى بیند و در ضمن نگهبان شما در برابر حوادث است.
(آیه ۲) شأن نزول:
شخصى از قبیله «بنى غطفان» برادر ثروتمندى داشت که از دنیا رفت، و او به عنوان سرپرستى از یتیمان برادر، اموال او را به تصرف در آورد، و هنگامى که برادر زاده به حدّ رشد رسید، از دادن حق او امتناع ورزید، موضوع را به خدمت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله عرض کردند، آیه نازل گردید، و مرد غاصب بر اثر شنیدن آن توبه کرد و اموال را به صاحبش بازگرداند و گفت: اعوذ باللّه من الحوب الکبیر: «به خدا پناه مى برم از این که آلوده به گناه بزرگى شوم».
تفسیر:
خیانت در اموال یتیمان ممنوع
در هر اجتماعى بر اثر حوادث گوناگون پدرانى از دنیا مى روند و فرزندان صغیرى از آنها باقى مى مانند.
در این آیه سه دستور مهم در باره اموال یتیمان داده شده است:
۱- نخست دستور مى دهد که: «اموال یتیمان را (به هنگامى که رشد پیدا کنند) به آنها بدهید» یعنى، تصرف شما در این اموال تنها به عنوان امین و ناظر است نه مالک.
۲- دستور بعد براى جلوگیرى از حیف و میل هایى است، که گاهى سرپرست هاى یتیمان به بهانه این که تبدیل کردن مال به نفع یتیم است یا تفاوتى با هم ندارد، و یا اگر بماند ضایع مى شود، اموال خوب و زبده یتیمان را بر مى داشتند و اموال بد و نامرغوب خود را به جاى آن مى گذاشتند. قرآن مى گوید: «و هیچ گاه اموال پاکیزه آنها را با اموال ناپاک و پست خود تبدیل نکنید»
۳- «و اموال آنها را با اموال خود نخورید» یعنى، اموال یتیمان را با اموال خود مخلوط نکنید به طورى که نتیجه اش تملّک همه باشد، و یا این که اموال بد خود را با اموال خوب آنها مخلوط نسازید که نتیجه اش پایمال شدن حق یتیمان باشد.
در پایان آیه، براى تأکید و اثبات اهمیت موضوع مى فرماید: «این گونه تعدى و تجاوز به اموال یتیمان، گناه بزرگى است»
(آیه ۳) شأن نزول:
قبل از اسلام معمول بود که بسیارى از مردم حجاز، دختران یتیم را به عنوان تکفّل و سرپرستى به خانه خود مى بردند، و بعد با آنها ازدواج کرده و اموال آنها را هم تملک مى کردند، و چون همه کار، دست آنها بود حتى مهریّه آنها را کمتر از معمول قرار مى دادند، و هنگامى که کمترین ناراحتى از آنها پیدا مى کردند به آسانى آنها را رها مى ساختند.
در این هنگام آیه نازل شد و به سرپرستان ایتام دستور داد در صورتى با دختران یتیم ازدواج کنند که عدالت را به طور کامل در باره آنها رعایت نمایند.
تفسیر:
در این آیه اشاره به یکى دیگر از حقوق یتیمان مى کند و مى فرماید:
«اگر مى ترسید به هنگام ازدواج با دختران یتیم رعایت حق و عدالت را در باره حقوق زوجیت و اموال آنان ننمایید از ازدواج با آنها چشم بپوشید و به سراغ زنان دیگر بروید»
سپس مى فرماید: «از آنها دو نفر یا سه نفر یا چهار نفر به همسرى خود انتخاب کنید»
سپس بلافاصله مى گوید: این در صورت حفظ عدالت کامل است «اما اگر مى ترسید عدالت را (در مورد همسران متعدد) رعایت ننمایید تنها به یک همسر اکتفا کنید» تا از ظلم و ستم بر دیگران بر کنار باشید.
«و یا (به جاى انتخاب همسر دوم) از کنیزى که مال شما است استفاده کنید» زیرا شرایط آنها سبکتر است، اگر چه آنها نیز باید از حقوق حقه خود برخوردار باشند.
«این کار (انتخاب یک همسر و یا انتخاب کنیز) از ظلم و ستم و انحراف از عدالت، بهتر جلوگیرى مى کند».
در باره عدالت همسران، آنچه مرد موظف به آن است رعایت عدالت در جنبه هاى عملى و خارجى است چه این که عدالت در محبت هاى قلبى خارج از قدرت انسان است «بحث جالبى که پیرامون "تعدّد همسر" در ذیل همین آیه در "تفسیر نمونه" آمده، مطالعه فرمایید.»
(آیه ۴)- مهر زنان!
به دنبال بحثى که در آیه گذشته در باره انتخاب همسر بود، در این آیه اشاره به یکى از حقوق مسلم زنان مى کند و تأکید مى نماید که: مهر زنان را بطور کامل به عنوان یک عطیه (الهى) بپردازید»
سپس در ذیل آیه براى احترام گذاردن به احساسات طرفین و محکم شدن پیوندهاى قلبى و جلب عواطف مى گوید: «اگر زنان با رضایت کامل خواستند مقدارى از مهر خود را ببخشند براى شما حلال و گواراست» تا در محیط زندگى زناشویى تنها قانون و مقررات خشک حکومت نکند، بلکه به موازات آن عاطفه و محبت نیز حکم فرما باشد.
«مهر» یک پشتوانه اجتماعى براى زن
در عصر جاهلیت نظر به این که براى زنان ارزشى قائل نبودند، غالبا مهر را که حق مسلم زن بود در اختیار اولیاى او قرار مى دادند، و آن را ملک مسلم آنها مى دانستند، گاهى نیز مهر یک زن را ازدواج زن دیگرى قرار مى دادند، اسلام بر تمام این رسوم ظالمانه خط بطلان کشید و مهر را به عنوان یک حق مسلم به زن اختصاص داد.
و اگر بعضى براى «مهر» تفسیر غلطى کرده اند و آن را یک نوع «بهاى زن» پنداشته اند ارتباط به قوانین اسلام ندارد، زیرا در اسلام «مهر» به هیچ وجه جنبه بها و قیمت کالا ندارد، و بهترین دلیل آن همان صیغه ازدواج است که در آن رسما «مرد» و «زن» به عنوان دو رکن اساسى پیمان ازدواج به حساب آمده اند و مهر یک چیز اضافى و در حاشیه قرار گرفته است به همین دلیل اگر در صیغه عقد اسمى از مهر نبرند، عقد باطل نیست، در حالى که اگر در خرید و فروش و معاملات اسمى از قیمت برده نشود مسلما باطل خواهد بود.
(آیه ۵)- سفیه کیست؟
به دنبال بحثى که در آیات پیش در باره یتیمان گذشت این آیه و آیه بعد، آن را تکمیل مى کند، و مى فرماید: «اموال و ثروت هاى خود را به دست افراد سفیه نسپارید» و بگذارید در مسائل اقتصادى رشد پیدا کنند تا اموال شما در معرض مخاطره و تلف قرار نگیرد.
منظور از «سفاهت» در این جمله، عدم رشد کافى در خصوص امور مالى است بطورى که شخص نتواند سرپرستى اموال خود را به عهده گیرد و در مبادلات، منافع خود را تأمین نماید.
در جمله بعد قرآن تعبیر جالبى در باره اموال و ثروتها کرده و مى گوید: «این سرمایه هاى شما که قوام زندگانى و اجتماع شما به آن است و بدون آن نمى توانید کمر راست کنید» به دست سفیهان و اسرافکاران نسپارید.
از این تعبیر به خوبى اهمیتى را که اسلام براى مسائل مالى و اقتصادى قائل است روشن مى شود، و به عکس آنچه در انجیل کنونى «انجیل متى باب ۱۹ شماره ۲۳» مى خوانیم که «شخص پولدار هرگز وارد ملکوت آسمانها نمى شود» اسلام مى گوید ملتى که فقیر باشد هرگز نمى تواند کمر راست کند و عجب این است که آنها با آن تعلیمات غلط به کجا رسیده اند و ما با این تعلیمات عالى در چه مرحله اى سیر مى کنیم!
در پایان آیه دو دستور مهم در باره یتیمان مى دهد نخست این که «خوراک و پوشاک آنها را از طریق اموالشان تأمین کنید» تا با آبرومندى بزرگ شوند و به حد بلوغ برسند. دیگر این که: «با یتیمان بطور شایسته سخن گویید» یعنى، با عبارات و سخنان دلنشین و شایسته هم کمبود روانى آنها را برطرف سازید و هم به «رشد عقلى» آنها کمک کنید تا به موقع بلوغ از رشد عقلى کافى برخوردار باشند، و به این ترتیب برنامه سازندگى شخصیت آنها نیز جزء وظایف سرپرستان خواهد بود.
(آیه ۶)- در این آیه دستور دیگرى در باره یتیمان و سرنوشت اموال آنها داده و مى فرماید: «یتیمان را بیازمایید تا هنگامى که به حد بلوغ برسند» «و اگر در این موقع در آنها رشد (کافى) براى اداره اموال خود یافتید، اموالشان را به آنها بازگردانید»
سپس بار دیگر به سرپرستان تأکید مى کند، مى گوید: «و پیش از آن که بزرگ شوند اموالشان را از روى اسراف نخورید»
و دیگر این که: «سرپرستان ایتام اگر متمکّن و ثروتمندند نباید به هیچ عنوانى از اموال ایتام استفاده کنند و اگر فقیر و نادار باشند تنها مى توانند (در برابر زحماتى که به خاطر حفظ اموال یتیم متحمل مى شوند) با رعایت عدالت و انصاف، حق الزحمه خود را از اموال آنها بردارند»
سپس به آخرین حکم در باره اولیاء ایتام اشاره کرده، مى فرماید: «هنگامى که مى خواهید اموال آنها را به دست آنها بسپارید گواه بگیرید» تا جاى اتهام و نزاع و گفتگو باقى نماند».
در پایان آیه مى فرماید: اما بدانید که حساب کننده واقعى خداست و مهمتر از هر چیز این است که حساب شما نزد او روشن باشد، اوست که اگر خیانتى از شما سر زند و بر گواهان مخفى بماند به حساب آن رسیدگى خواهد کرد «و خداوند براى محاسبه کافى است».
منبع: برگزیده تفسیر نمونه