تلاوت تصویری

دریافت با کیفیت ۱۰۸۰p


ترجمه صوتی نمایشی
"برگرفته از نرم افزار فاخر طنین وحی تولید مرکز خدمات رایانه‌ای حوزه علمیه اصفهان"

«دریافت نرم افزار طنین وحی»


تفسیر مختصر آیات ۶۰ تا ۶۵ سوره نساء (صفحه ۸۸)


(آیه ۶۰) شأن نزول:

یکى از یهودیان مدینه با یکى از مسلمانان منافق اختلافى داشت، بنا گذاشتند یک نفر را به عنوان داور در میان خود انتخاب کنند، مرد یهودى چون به عدالت و بى‏نظرى پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله اطمینان داشت گفت: من به داورى پیامبر شما راضیم ولى مرد منافق یکى از بزرگان یهود به نام «کعب بن اشرف» را انتخاب کرد و به این ترتیب با داورى پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله مخالفت کرد.

آیه شریفه نازل شد و چنین افرادى را شدیدا سرزنش کرد.

تفسیر:

حکومت طاغوت

این آیه در واقع مکمل آیه قبل است، زیرا در آنجا، مؤمنان را به اطاعت فرمان خدا و پیامبر و اولو الأمر و به داورى طلبیدن کتاب و سنت دعوت نمود و این آیه از اطاعت و پیروى و داورى طاغوت، نهى مى‏ نماید.

قرآن مسلمانانى را که براى داورى به نزد حکام جور مى ‏رفتند ملامت مى‏ کند، مى‏ گوید: «آیا ندیدى کسانى را که گمان مى‏ کنند به آنچه (از کتب آسمانى) بر تو و بر پیشینیان نازل شده ایمان آورده‏ اند ولى مى ‏خواهند طاغوت و حکّام باطل را به داورى بطلبند با این که به آنها دستور داده شده به طاغوت کافر شوند» (أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ یَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ یُرِیدُونَ أَنْ یَتَحاکَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ یَکْفُرُوا بِهِ).

سپس اضافه مى ‏کند: «مراجعه به طاغوت یک دام شیطانى است و شیطان مى‏ خواهد آنان را گمراه کند و به بیراهه‏ هاى دوردستى بیفکند» (وَ یُرِیدُ الشَّیْطانُ أَنْ یُضِلَّهُمْ ضَلالًا بَعِیداً).

(آیه ۶۱)- نتیجه داورى طاغوت

به دنبال نهى شدید از مراجعه به طاغوت، و داوران جور، نتایج این گونه داوریها و دستاویزهایى که منافقان براى توجیه کار خود به آن متشبث مى‏ شدند، در این آیه و دو آیه بعد مورد بررسى قرار گرفته است.

در آیه مورد بحث مى‏ فرماید: این گونه مسلمان‏ نماها نه تنها براى داورى به سراغ طاغوت مى‏ روند، بلکه هنگامى که به آنها گفته شود به سوى آنچه خداوند نازل کرده، و به سوى پیامبر بیایید، منافقان را مى ‏بینى که از (قبول دعوت) تو اعراض مى‏ کنند» و با اصرار روى این کار مى ‏ایستند (وَ إِذا قِیلَ لَهُمْ تَعالَوْا إِلى‏ ما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ إِلَى الرَّسُولِ رَأَیْتَ الْمُنافِقِینَ یَصُدُّونَ عَنْکَ صُدُوداً).

یعنى: مقاومت و اصرار آنها در این کار نشان دهنده روح نفاق و ضعف ایمان آنهاست، و گر نه با دعوت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله بیدار مى‏ شدند و به اشتباه خود معترف مى‏ گشتند.

(آیه ۶۲)- باز در این آیه روى سخن به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله است، مى‏ فرماید: «پس چگونه موقعى که بر اثر اعمالشان گرفتار مصیبتى مى ‏شوند سپس به سراغ تو مى ‏آیند»! (فَکَیْفَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِیبَةٌ بِما قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ ثُمَّ جاؤُکَ).

و در این موقع «سوگند یاد مى‏ کنند که منظور و هدف ما (از بردن داورى نزد دیگران) جز نیکى کردن و ایجاد توافق در میان (طرفین نزاع) نبوده است» (یَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنْ أَرَدْنا إِلَّا إِحْساناً وَ تَوْفِیقاً).

(آیه ۶۳)- ولى خدا در این آیه نقاب از چهره آنها کنار مى‏زند و این گونه تظاهرات دروغین را ابطال مى‏ کند، و مى ‏فرماید: «اینها کسانى هستند که خداوند اسرار درون دلهاى آنها را مى ‏داند» (أُولئِکَ الَّذِینَ یَعْلَمُ اللَّهُ ما فِی قُلُوبِهِمْ).

ولى در عین حال به پیامبر خود دستور مى‏ دهد که: «از مجازات آنها صرف نظر کن» (فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ).

و پیامبر صلّى اللّه علیه و آله همواره با منافقان به خاطر اظهار اسلام تا آنجا که ممکن بود مدارا مى‏ کرد، زیرا مأمور به ظاهر بود و جز در موارد استثنایى آنها را مجازات نمى ‏کرد.

سپس دستور مى ‏دهد که: «آنها را موعظه کن و اندرز ده و با بیانى رسا (که در دل و جان آنها نفوذ کند) نتایج اعمالشان را به آنها گوشزد کن» (وَ عِظْهُمْ وَ قُلْ لَهُمْ فِی أَنْفُسِهِمْ قَوْلًا بَلِیغاً).

(آیه ۶۴)- قرآن در آیات گذشته مراجعه به داوران جور را شدیدا محکوم نمود، در این آیه به عنوان تأکید مى ‏گوید.

«ما هیچ پیامبرى را نفرستادیم مگر براى این منظور که به فرمان خدا از وى اطاعت شود» و هیچ گونه مخالفتى نسبت به آنها انجام نگردد (وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِیُطاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ).

زیرا آنها هم رسول و فرستاده خدا بوده ‏اند و هم رئیس حکومت الهى، بنابراین، مردم موظف بوده‏ اند هم از نظر بیان احکام خداوند و هم از نظر چگونگى اجراى آن از آنها پیروى کنند، و تنها به ادعاى ایمان قناعت نکنند.

سپس در دنباله آیه راه بازگشت را به روى گناهکاران و آنها که به طاغوت مراجعه کردند، و یا به نحوى از انحاء مرتکب گناهى شدند، گشوده و مى ‏فرماید:

«اگر آنها هنگامى که به خویش ستم کردند، به سوى تو مى ‏آمدند و از خدا طلب آمرزش مى‏ نمودند و پیامبر هم براى آنها طلب آمرزش مى ‏نمود، خدا را توبه‏ پذیر و مهربان مى‏ یافتند» (وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِیماً).

اشاره به این که فایده اطاعت فرمان خدا و پیامبر صلّى اللّه علیه و آله متوجه خود شما مى‏ شود و مخالفت با آن یک نوع ستم به خویشتن است زیرا زندگى مادى شما را به هم مى ‏ریزد و از نظر معنوى مایه عقب‏گرد شماست.

از این آیه ضمنا پاسخ کسانى که توسل جستن به پیامبر و یا امام را یک نوع شرک مى‏ پندارند روشن مى‏شود، زیرا این آیه صریحا مى‏ گوید که آمدن به سراغ پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و او را بر درگاه خدا شفیع قرار دادن، و وساطت و استغفار او براى گنهکاران مؤثر است، و موجب پذیرش توبه، و رحمت الهى است.

(آیه ۶۵)شأن نزول:

«زبیر بن عوام» که از مهاجران بود با یکى از انصار (مسلمانان مدینه) بر سر آبیارى نخلستانهاى خود که در کنار هم قرار داشتند، اختلافى پیدا کرده بودند، هر دو براى حل اختلاف خدمت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله رسیدند، پیامبر نیز در میان آنها داورى کرد.

اما این مرد انصارى به ظاهر مسلمان، از داورى عادلانه پیامبر صلّى اللّه علیه و آله ناراحت شد و گفت: آیا این قضاوت به خاطر آن بود که زبیر، عمه زاده توست؟! پیامبر صلّى اللّه علیه و آله از این سخن بسیار ناراحت شد به حدى که رنگ رخسار او دگرگون گردید، در این موقع آیه نازل شد و به مسلمانان هشدار داد.

تفسیر:

تسلیم در برابر حق- این آیه مکمل بحث آیات قبل است و در آن خداوند سوگند یاد کرده که: «به پروردگارت سوگند که آنها مؤمن نخواهند بود مگر این که تو را در اختلافات خود به داورى بطلبند» و به بیگانگان مراجعه ننمایند (فَلا وَ رَبِّکَ لا یُؤْمِنُونَ حَتَّى یُحَکِّمُوکَ فِیما شَجَرَ بَیْنَهُمْ).

سپس مى‏ فرماید: نه فقط داورى را به نزد تو آورند بلکه هنگامى که تو در میان آنها حکمى کردى، خواه به سود آنها باشد یا به زیان آنها، علاوه بر این که اعتراض نکنند «در دل خود از داورى تو احساس ناراحتى ننمایند و کاملا تسلیم باشند» (ثُمَّ لا یَجِدُوا فِی أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَیْتَ وَ یُسَلِّمُوا تَسْلِیماً).

از آیه فوق در ضمن دو مطلب مهم استفاده مى‏ شود:

۱- پیامبر صلّى اللّه علیه و آله معصوم است، زیرا در آن دستور به تسلیم مطلق از نظر گفتار و کردار در برابر همه فرمانهاى پیامبر صلّى اللّه علیه و آله داده شده.

۲- هر گونه اجتهاد در مقابل نصّ پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و اظهار عقیده در مواردى که حکم صریح از طرف خدا و پیامبر صلّى اللّه علیه و آله در باره آن رسیده باشد ممنوع است.

منبع: برگزیده تفسیر نمونه